۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

تشکر از بالاترین برای پذیرش اعضاء جدید

تشکر از بالاترین برای پذیرش اعضاء جدید

ایجاد امکان عضو شدن اعضای جدید در بالاترین نه تنها خواستۀ این افراد را برای ابراز نظرات خود در سایتی که شاید تا قبل از این مطالبِ آنرا مطالعه می کردند و نمی توانستند نظراتِ خود را در موردِ نوشته های منتشر شده ابراز کنند و یا از نظر خود مطالب بهتری را در سایت قرار دهد برآورده می کند، بلکه عضو شدن هرچه بیشتر افراد با طرزفکرها ، سلایق و عقاید مختلف مخصوصاً از داخل ایران باعث می شود ساختار اعضاء از نظر شکل وترکیب بیشتر نزدیک به جامعه ایران باشد و در قالبی کوچک منعکس کنندۀ عقاید ، نیازها و نظرات جامعه وعلی الخصوص نسل جوان باشد.
در روزگاری نه چندان دور وقتی به بالاترین سر می زدی چنان مطالب تحلیلی ، آموزشی و در رابطه با نیازهای کشور را زیاد می دیدی که پیش خود می گفتی در جامعه ای اینچنین آرمان گرا و ایده آلیست چطور است که وضعیت واقعی جامعه به این شکل است ، چرا در جائی که آزادی بیان باعث بروز و طرح مسائلی اینچنین پربار می شود اجازۀ بیان آزاد عقاید و افکار از مردم گرفته شده؟
ولی واقعیت این بود که آن روزگار به خوبی نمایانگر نظرات ، خواسته ها و ارزش های حاکم بر جامعه ایران نبود و در حال حاضر با اینکه بیشتر نزدیک شده ، ولی باز هم تا افرادی از اقشار مختلف و از تمام سطوح اجتماع در آن عضو نشوند و ابراز عقیده نکنند نمی تواند نزدیکترین تصویر به واقعیت را از جامعه به نمایش بگذارد.
اگر بر اساس محتوای لینک ها و نظرات منعکس شده در سایت با فرض اینکه بیشتر به حقیقت جامعه ایران نزدیک شده ، بخواهم نظر خود را در مورد علایق غالب افراد اجتماع بیان کنم باید بگویم که علایق بیشتر ما ایرانی های جوان ( با توجه به اینکه بیشتر کاربران اینترنت در ایران را جوانان تشکیل می دهند ) در مقام نخست سرگرمی است البته اگر با مسائل جنسی همراه باشد نور علی نور می شود در اینجا باید اضافه کنم که نحوۀ امتیاز بندی سایت در این تقسیم بندی نقشی بسیار عمده و غیرقابل انکار دارد ، البته در سرگرمی بودن موضوع لینک و نه محتوای جنسی آن، چون به هرحال هریک از ما علاوه بر دلایل دیگر برای بیشتر دیده شدن عضو سایت می شویم و این بیشتر دیده شدن با راه یابی لینک ارسالی ما به صفحۀ لینک های داغ  به اوج خود می رسد.
مقام دوم مربوط به ورزش است البته آنهم به طبع دنیای واقعی نه علاقه به خود ورزش که اگر اینچنین بود افغانستان سفارشی فقط و فقط برای ما کراک تولید نمی کرد؛ بلکه بیشتر حاشیه های ورزش چنان پررنگ است که در بیشتر مواقع اصل موضوع به حاشیه رانده می شود.
هنروادبیات را دوست داریم البته مانند سرگرمی بیشتر طالب فضای باز خارجی آن هستیم ولی بالاخره نسبت به آن دل مشغولی داریم.
دانش و فناوری روز بسیار برایمان جذاب است و در کنار آن گریزی به مسائل زیبائی ، پزشکی و سکسولوژی  غیرقابل اجتناب.
در مورد مسائل اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی بیشتر مانند بسیاری از خبرگزاری های داخلی اخبار را کپی می کنیم و در مواردی هم تحلیل هائی را با این موضوعات بدون توجه به محتوای تحلیل و نظروبرداشت و فهم خود دربارۀ آن و فقط به اعتبار نام فرد تحلیل کننده در بالاترین لینک می کنیم.
با تذکری در مورد خودم که من هم فردی از همین اجتماع هستم و خود را تافتۀ جدا بافته نمی دانم ، برداشتم را در مورد وضعیت اجتماعی ایران به استحضارتان می رسانم.
اول از همه اینکه ما جامعه ای هستیم که از نیازهای اولیه و ابتدائی خود محرومیم ، بدین معنی که حاکمان ما خیلی بهتر و بیشتر از خود ما ، ما را می شناسند و فهمیده اند که با ایجاد محدودیت و ساختن تابو از یکی از اصلی ترین نیازهای بُعد حیوانی ما چقدر راحت می شود که افکار ما را به سمتی سوق داد که هیچ خطری برای آنها نداشته باشیم و برای ارضاء نیاز خود که کمتر از یک ساعت وقت ما را می گیرد ، ساعت ها و روزها وقت صرف کنیم و همیشه فکرمان مشغول آن باشد و درست لحظه ای بعد از آن به فکر آینده باشیم چون از دفعۀ بعدمان اطمینان نداریم و از طرف دیگر در اجتماعمان هیچ چیز سر جای خودش نیست؛ و علوم انسانی بخاطر اینکه به بررسی ، بحث و تحلیل در مورد این موضوعات و ارائۀ راه حل برای آن می پردازد مورد غضب رژیم قرار گرفته است.
حتی در این مورد تبلیغات هوشمند گوگل هم طبع ما ایرانی ها را شناخته و فهمیده که ما ایرانی ها اصولاً از تو خراب و ویران هستیم ، بخاطر همین با هر آی پی که وارد سایت بالاترین بشوی فقط به اعتبار اینکه زبان آن فارسیست ، شروع می کند به نمایش لباس های زیر گل و بوته و پروانه دار یا دوستیابی های بالای 18 سال و بدین شکل با کلیک های حریصانۀ ما بر روی موضوعاتِ هوشمندانه اش درآمد بیشتری از صاحب تبلیغ نصیب خود می کند.
مورد دیگری که ما ایرانی ها به آن مبتلا هستیم اینست که بسیار جوگیر و هُرهُری مذهب هستیم ، یعنی تا جو سیاسی یا اجتماعی به سمتی می رود ما زودتر مرده باد ، زنده باد را شروع می کنیم و کار نداریم که مرده باد کی؟ یا زنده باد چی؟ فقط شعار و جوگیری ، اصلاً درپی کار اصولی و ریشه ای نیستیم. البته این قضیه مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه به تاریخ استبداد در مملکت ما بر می گردد و علت آن استبداد زدگی ما ملت است.
بعنوان نمونه شاید همه شنیده باشید که روزی در تهران صبح مردم شعار دادند زنده باد مصدق و بعد از ظهر همه یک صدا فریاد زدند مرگ بر مصدق.
مشخصۀ دیگر ما اینست که حتماً باید کسی جلو بیاُفتد تا ما هم به دنبالش راه بیاُفتیم و بر سر او به توافق برسیم تا بتوانیم از اختلافات و دشمنی هایمان بخاطر آن فرد ( نه بخاطر هدفمان ) چشم پوشی کنیم ، درست برخلاف کشورهای عربی که بدون رهبری فردی و فقط برای احقاق حق خود و سرنگونی دیکتاتور متحد شدند. این خصوصیت ملت ایران را مانند دیگر خصوصیاتمان بهتر از خودِ ما حکومت فهمیده و به درستی درک کرده است. بخاطر همین افرادی مثل فروهر را در قتل های زنجیره ای سال 77 از میان برداشت که اگر داریوش فروهر، کسی که در زمانی که وزیر کار بود ( نه قبل از وزارت ) خود را وزیر کارگران و نه وزیر کارفرمایان معرفی کرده بود ، زنده می ماند اتحاد همۀ اقشار جامعه در جنبش آزادیخواهی ملت ایران بسیار بیشتر از اکنون بود و زودتر از اینها به نتیجه می رسید.
خلاصه اینکه با وضع موجود با نگاهی خوش بینانه باید هفت هشت ، ده سال دیگر صبر کنیم تا دوباره ملت جوگیر شوند و باز خوش بینانه تر امیدوار باشیم که بدانند چه می خواهند و  اجرای بدون تنازل قانون اساسی حکومت مستقر خواستۀ شان نباشد ، شاید ایران متعلق به تمام ایرانیان شود.


روزها باید که تا گـــَـردون  گـَـردان یک شــــبی
عاشقی را وصل بخشد یا غریبی را وطن

هفته ها باید که تا یک مشت پشم از پشت میش
زاهدی را خرقه گردد یا حماری را رسن

مــاه هــا باید که تا  یک پنـــــبه دانه ز آب و گل
شاهدی را حلــّه گردد  یا شهـیدی را کفن

ســالهـــا باید که  تا یک کودکی از روی طـبــــع
عالمی دانا شود یا شاعری شیرین سخن

عـُمــــرها باید که تا  یک سنگ خــاره ،ز آفتاب
در بدخشـان لعل گردد  یا عقـیق اندر یمن

قــرن ها باید ، که تا  از لـُطـف حق  پیــــدا شود
بایَزیدی در خراسـان   یا اُویسی در قـَرن
شیخ آذری طوسی